اشاره: هر روز انسان هايي را مي بينيم که بار سفر بسته و به سراي جاويدان سفر مي کنند،کوچ کنندگان به سراي باقي چند دسته اند؛ گروه اول مرگ را «فناي مطلق» و نيستي همه چيز، دانسته و از آن وحشت دارند. علت ترس و وحشت اين گروه، اين است که پس از مرگ، زندگي وجود نخواهد داشت. گروه دوم با اينکه به زندگي پس از مرگ اعتقاد دارند و نيک مي دانند که مرگ به معني فنا و نيستي مطلق نيست، اما به خاطر آنکه پرونده اعمال خود را سياه و تاريک مي بينند و به خاطر عشق به زندگي، از چگونگي مرگ و رويدادهاي پس از آن، سختي جان دادن و شکنجه هاي طاقت فرسا و مجازات دردناک بعد از مرگ، از مردن وحشت دارند. گروه سومي نيز هستند که با آغوش باز به استقبال مرگ مي شتابند و از مرگ وحشتي به خود راه نمي دهند چرا که مرگ را پايان هستي نمي دانند و به سراي جاويدان ايمان دارند و مرگ را همچون تولدي ديگر مي دانند که با عبور از گذرگاه دنيا به سراي آخرت گام خواهند گذاشت.
در اين نوشتار به مرگ و اسرار آن از منظر امام علي (ع) خواهيم پرداخت.
وصف چگونگي مردن
سئوالي که همواره درباره «مرگ» مطرح است، چگونگي «مردن» ( جدا شدن روح از بدن) است، امام علي (ع) در خطبه اي در نهج البلاغه ، چگونگي مرگ را اين گونه تشريح مي کند؛
سختي جان کندن و حسرت از دست دادن دنيا، به دنيا پرستان هجوم آورد. بدن ها در سختي جان کندن سست شده و رنگ باختند، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته، زبان را از سخن گفتن باز مي دارد، او در ميان خانواده اش افتاده با چشم خود مي بيند و با گوش مي شنود و با عقل درست مي انديشد که عمرش را در پي چه کارهايي تباه کرده و روزگارش را چگونه سپري کرده؟ و به ياد ثروت هايي که جمع کرده مي افتد، همان ثروت هايي که در جمع آوري آنها، چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناک گرد آورده و اکنون گناه جمع آوري آن همه بر دوش اوست که هنگام جدايي از آنها فرا رسيده، و براي وارثان باقيمانده است تا از آن بهره مند گردند و روزگار خود گذرانند.
راحتي و خوشي آن براي ديگري و کيفر آن بر دوش اوست، و او در گرو اين اموال است که دست خود را از پشيماني مي گزد، به خاطر واقعيت هايي که هنگام مرگ مشاهده کرده است. در اين حالت از آنچه که در زندگي دنيا به آن علاقمند بود، بي اعتنا شده آرزو مي کند، اي کاش، آن کس که در گذشته بر ثروت او رشک مي برد، اين اموال را جمع کرده بود. اما مرگ هم چنان بر اعضاي بدن او چيره مي شود، تا آن که گوش او مانند زبانش از کار مي افتد، پس در ميان خانواده اش افتاده نه مي تواند با زبان سخن بگويد و نه با گوش بشنود، پيوسته به صورت آنان نگاه مي کند، و حرکات زبانشان را مي نگرد، اما صداي کلمات آنان را نمي شنود. سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مي گيرد و چشم او نيز مانند گوشش از کار مي افتد و روح از بدن خارج مي شود، و چون مرداري در بين خانواده خويش بر زمين مي ماند که از نشستن در کنار او وحشت دارند، و از او دور مي شوند. نه سوگواران را ياري مي کند و نه خواننده اي را پاسخ مي دهد. سپس او را به سوي منزلگاهش در درون زمين مي برند، و به دست عملش مي سپارند و براي هميشه از ديدارش چشم مي پوشند.
سختي هاي لحظه مرگ
بيشتر انسان ها از سختي هاي لحظه مرگ، وحشت دارند و هنگامي که از مجازات و سختي هاي مرگ سخني به ميان مي آيد، ترس و وحشت تمام وجودشان را فرا مي گيرد. حضرت علي (ع) در خطبه اي به سختي هاي لحظه مرگ اشاره کرده، مي فرمايند:
« يکي مي گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگري در آرزوي شفا يافتن بود و سومي خاندانش را به شکيبايي در مرگش دعوت مي کرد، و گذشتگان را به ياد مي آورد، در آن حال که در آستانه مرگ و ترک دنيا و جدايي با دوستان بود، ناگهان اندوهي سخت به او روي آورد، فهم و درکش را گرفت، زبانش به خشکي گراييد.
چه مطالب مهمي را مي بايست بگويد که زبانش از گفتن آنها بازماند، چه سخنان دردناکي را از شخص بزرگي که احترامش را نگه مي داشت، يا فرد خردسالي که به او ترحم مي کرد، مي شنيد و خود را به کري مي زد. همانا مرگ سختي هايي دارد که هراس انگيز و وصف ناشدني است و برتر از آن است که عقل هاي اهل دنيا آن را درک کند.»
چنان که از کلام امام علي (ع) بر مي آيد، مرگ اسراري دارد که عقل بشري نمي تواند آن را درک کند، اما علت چيست؟
حضرت علي (ع) در خطبه اي، «راز مرگ» را علمي پنهان مي داند که خواست خداوند بر آن قرار گرفته است، تا اين علم پنهان بماند؛
« اي مردم! هر کس از مرگ بگريزد، به هنگام فرار آن را خواهد ديد، آجل سرآمد زندگي، و فرار از مرگ رسيدن به آن است، چه روزگاراني که در پي گشودن راز نهفته اش بودم، اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود، هيهات! که اين، علمي پنهان است.»
علل پنهان بودن اسرار پس از مرگ
حضرت علي (ع) به اين سئوال که چرا انسان ها نمي توانند اسرار پس از مرگ را درک کنند؟ اين گونه پاسخ مي دهد؛
« آنچه را که مردگان ديدند اگر شما مي ديديد، ناشکيبا بوديد و مي ترسيديد؛ و مي شنيديد و فرمان مي برديد. ولي آنچه آنها مشاهده کردند بر شما پوشيده است و نزديک است که پرده ها فرو افتد. گرچه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر به درستي بنگريد؛ و نداي حق را به شما شنواندند اگر خوب بشنويد! و به راه راست هدايتتان کردند، اگر هدايت بپذيريد! راست مي گويم، مطالب عبرت آموز اندرز دهنده را آشکارا ديديد و از حرام الهي نهي شديد؛ و پس از فرشتگان آسماني، هيچ کس جز انسان، فرمان خداوند را ابلاغ نمي کند.»
پاسخ اميرالمومنين علي (ع) مي رساند که علت پنهان بودن اسرار مرگ براي انسان ها به دليل عدم ظرفيت و شکيبايي آنها است، اما اين گونه نيست که خداوند بزرگ تمام حقيقت را از بندگانش پنهان کند، اگر درست نگاه کنيم و به آفرينش مخلوقات و چرخش فصول بنگريم، بسياري از اسرار مرگ را درک خواهيم کرد.
نظرات شما عزیزان:
به وبم یه سری بزن و رو چند تا از بنرا کلیک کن. / اگرم خواستی تبادل لینک کنیم بگو که لینکت کنم / اگه نیای ناراحت میشم و اگه رو تبلبغات کلیک نکنی ناراحت تر میشم اااااا
وب جالبی داری ، خسته نباشی...
دوست عزیزم اگه شارژاتو از اینترنت میخری اگه ممکنه از سایت من همیشه بخر ممنون میشم(یه جایی سایتمو ذخیره کن قربونت)
مرسیییییییییییییی فدات
منتظرتم...فعلا باااااااااااااااااای.
سجاد احمدی هستم
من سئو یا پیچ رنک گوگل را افزایش میدم
با افزایش پیچ رنک گوگل محبوبیت شما توی گوگل ییشتر میشه
در نتیجه به مرور بازدید وبلاگ یا سایتتون بیشتر میشه
سایت یا وبلاگ فرق نداره
هم سایت و هم وبلاگ را پیچ رنک گوگل اش را بالا میبرم
میتونید تو سایت های مختلف سر بزنید که چقدر میگیرند
اما من با کمترین قیمت انجام میدم
پیچ رنک بالا میره ولی باید خودتون هر روز مطلب بگزارید و سایت یا وبلاگ آپدیت بشه
حدود یک ماه از اون وقتی که کار من تموم میشه طول میکشه تا بالا بره
بازم به خودتون بستگی داره
این ایمیل من هست
sajad.ahmadi96@yahoo.com
یا
sajad.ahmadi96@gmail.com
این هم آی دی یاهو مسنجر من هست
sajad.ahmadi96
این هم شماره تماس من هست
09367132782
این هم آدرس سایت من هست
http://ireslam.ir
منتظرتون هستم
خدانگهدار
دعایت میکنم، عاشق شوی روزی
بفهمی زندگی، بیعشق نازیباست
دعایت میکنم، با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی
به لبخندی، تبسم را به لبهای عزیزی، هدیه فرمایی
بیابی، کهکشانی را درون آسمان تیره شبها
بخوانی نغمهای با مهر
دعایت میکنم، در آسمان سینهات
خورشید مهری، رخ بتاباند
دعایت میکنم، روزی زلال قطره اشکی
بیابد راه چشمت را
سلامی از لبان بستهات، جاری شود با مهر
دعایت میکنم، یک شب تو راه خانه خود، گم کنی
با دل بکوبی، کوبه مهمانسرای خالق خود را
دعایت میکنم، روزی بفهمی با خدا
تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن
فاصله داری
و هنگامی که ابری، ................
,وبلاگت خیلی قشنگ دوست داشتی به من هم سر بزن
دعایت میکنم، عاشق شوی روزی
بفهمی زندگی، بیعشق نازیباست
دعایت میکنم، با این نگاه خسته، گاهی مهربان باشی
به لبخندی، تبسم را به لبهای عزیزی، هدیه فرمایی
بیابی، کهکشانی را درون آسمان تیره شبها
بخوانی نغمهای با مهر
دعایت میکنم، در آسمان سینهات
خورشید مهری، رخ بتاباند
دعایت میکنم، روزی زلال قطره اشکی
بیابد راه چشمت را
سلامی از لبان بستهات، جاری شود با مهر
دعایت میکنم، یک شب تو راه خانه خود، گم کنی
با دل بکوبی، کوبه مهمانسرای خالق خود را
دعایت میکنم، روزی بفهمی با خدا
تنها به قدر یک رگ گردن، و حتی کمتر از آن
فاصله داری
و هنگامی که ابری، ................
,وبلاگت خیلی قشنگ دوست داشتی به من هم سر بزن